برگشتیم. با پیشنهاد باوایی همه رفتیم بوستان گفتگو که شما دخملا بهش میگفتین پارک بگو مگو. جشنواره یلدای ارگانیک بود. مگه میشد آیلینو کنترل کرد. همه تستها رو تا حد سیر شدن برمیداشت و میخورد. هر چی هم میدید میخواست. مامان هم یاد بچگیای خودش میفتاد و میگفت الان میفهمم بچه که بودیم چرا منو نمیبردن جایی و حلیمه رو میبردن!!ها ها ها
داشتیم برمیگشتیم خونه که تو بزرگراه حکیم تبلیغات جشنواره انار فرهنگسرای اشراق رو دیدیم. اونجا هم رفتیم و کلی بهتون خوش گذشت .مامان حال میکرد با خوراکیهایی که خریده بودین:کاک. نون برنجی.کلمبه. آلبالو ترش. بستنی انار. گز. شوید خشک. آب انار طبیعی. شکلات شیره انگور و .....
خلاصه اساس با هم خوش بودیم. شب هم قراره بریم خونه عمو فرزاد .هم شب یلدا هم تولد.
بووووووس
تابستون...برچسب : نویسنده : eilayka بازدید : 102