روز به روز بزرگتر میشی ایلایکم

دخمل من بزرگتر شده و خیلی وقتا تو خونه مراقب آبجی آییینشه! وقتایی که مامان میره تدریس یا کلاس خیاطی تو کرج. گرچه غر کم نمیزنه و هزار باز زنگ میزنه مامان و من!!!

هر روز رو با مدرسه ات و چیزایی که اونجا اتفاق میفته مشغولی عزیزم. بابایی دو تومن بده فردا جشنواره غذا داریم!! بابایی فردا میخوایم بریم سینما . بابایی جون فردا میریم برج میلاد پارک دلفینا. بابایی فردا جشن تکلیفمونه و .....

بهت نیگا که میکنم واقعا میبینم که داری روز به روز هم قد میکشی و هم ذهنت قد میکشه و گذر عمرو احساس میکنم. دوست دارم شماها خیلی خیلی موفق باشید و اون رورا رو هم من ببینم. ایشالله

راستی یادم رفت بهت بگم که امسال بیشترین پوشاک رو واسه تو گرفتیم و مامان همیشه میگه که چیز مناسب واس آببببن پیدا نمی کنیم . اینو بهت میگه که حواست باشه و هی نگی اینو بخر و اونو بخر . هه هه