پس از 774 روز!

ساخت وبلاگ

774 روز است که برات ننوشتم دخترم.

آخر سال 92 دنبال آزمون صندوق توسعه ملی بودم تا که قبول شده و شروع بکار کردم بصورت مامور 18 خرداد 92 شد و از آن به بعد حجم کارم بالا رفت و دیگه وقت نمیکردم بیام اینورا!. البته وضعیت زندگیمونم بهتر شده بود تا آخر سال93 که داستانی شد و پایان کار صندوق بود و برگشتن به کرج.(البته تا به امروز خونه رو شاهین شمالی نگر داشتم و نیومدم کرج).

تو این مدت عزیزم ، دخمل گلم کلاس اولش تموم شد و آخرای کلاس دومشم هست. دیگه قشنگ میخونی و مینویسی و عاشق کتاب داستان هم هستی.

سال اول برای مدرسه ات - موسی کاظم - سرویس مینی بوس گرفتیم و کلاس دومتو مامان گلت زحمت میکشه و هر روز میبرتت و میارتت. البته تو این فاصله یه نی نی کوچولو هم در 22 مرداد 93 به نام آیلین(آی دا) به جمعموم اضافه شد و جووومون شادتر شد .

برم ببینم می تونم برا آبجی هم یه وبلاگ ردیف کنم یا نه

سعی میکنم بازم برات بنویسم دخترم. وقتی دارم مینویسم همش به این فکر میکنم که تو بزرگ شدی و اینا رو داری میخونی. با خودت میگی کاش بابا با جزییات بیشتری می نوشت برام!

دوست دارم شدیدالحن ایلای جونم

تابستون...
ما را در سایت تابستون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eilayka بازدید : 107 تاريخ : سه شنبه 20 تير 1396 ساعت: 16:16